تو ایستگاه اتوبوس بودم کناریه دختره...
بهش گفتم ببخشید خانوم...
گفت: درد ببخشید، زهر مار ببخشید، کوفت ببخشید
آدم نباید ازدست شما پسرا آرامش داشته باشه 
منم هیچی نگفتم وقتی بلند شد بره با مغز اومد تو زمین 
خدا شاهده میخواستم بگم بهش خانم بند کفشت بازه خودش نخواس 
نظرات شما عزیزان:
|